عبوديت و پرستش يکي از نيازهاي انسان است. تمامي انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلي پرستش داشته اند. روح انسان نياز به عبادت و پرستش دارد. هيچ چيزي جاي آن را پر نمي کند، و خداوند تنها موجودي است که لائق پرستش است
اهل عرفان گفته اند: براي رسيدن به عرفان الهي و شناخت خود و خدا مراحلي بايد طي شود. مرحلة اوّل، شريعت است. براي پيمودن اين مرحله بايد به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم يعني طريقت شد، آن گاه از طريقت عبور کرده و به حقيقت پيوست که پيوستن قطره به دريا است.
هر کدام از مکتب ها و آيين ها اَشکالي براي عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتي موجودات ديگر نيز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن ميفرمايد: «کلّ قدعلم صلوته و سبيحه؛1تمامي موجودات نماز و تسبيح خدا را مي دانند». در جاي ديگرميفرمايد: «إنْ مِن شيء إلاّ يسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبيحهم؛2 هر موجودي با حمد، خدا را تسبيح ميگويد، ليکن شما تسبيح آنان را نمي فهميد».
جمله ذرات عالم در نهان با تو مي گويند روزان و شبان
ماسميعيم و بصيريم وهشيم با شما نامحرمان ما خامشيم
گر شما سوي جمادي مي رويد محرم جان جمادان کي شويد.
از منابع و مآخذ اسلامي به دست مي آيد که براي رسيدن به حق و شاداب کردن روح عرفاني انسان، هيچ راهي بهتر از نماز يافت نمي شود. براي روح انسان شيفته هيچ غذايي سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زيرا چه کسي بهتر از خداوند (که براي رسيدن به هر هدفي، ترکيب راه خاصي را مشخص فرموده است) ميتواند مَرْکب و معجوني براي رشد و ارتقاي انسان ها پديد آورد؟
روي اساس توحيد که روح اسلام است, زندگي انسان فرصتي است براي خدايي شدن و هدف دين و انبيا هم همين است که از طريق ارتباط و انس انسان با خدا انسان خدايي تربيت کند و نماز در اين ميانه مهمترين و اصلي ترين عمل توحيدي است که هيچ عمل ديگري نمي تواند آن را جبران کند.
تمام سعادت انسان از طريق ارتباط و انس با خداوند و نزديک شدن به او تامين مي شود و نماز بهترين وسيله براي قرب و انس با خداوند است. بايد توجه كنيد كه معناي انس به خدا در آيه صبغه مطرح شده است. در قرآن كريم مي خوانيم صبغه الله و من احسن من الله سبغه. يعني رنگ خدا و چه نيكو است به رنگ خدا در آمدن. راه به رنگ خدا شدن انس با او است همان گونه كه آهن در اثر همنشني با آتش به رنگ آتش مي شود و خصوصيات آتش را به خود مي گيرد. اگر لذتي كه انسان از طريق انس با خدا و نماز و عبادت و دعا مي برد را درك كند آن را با هيچ لذتي مقايسه نخواهد كرد و تمام لذتها پيش او بي رنگ خواهد شد. علت اصلي اينكه انسان نمي تواند نماز بخواند و با خدا انس داشته باشد، انس به دنيا است. كسي كه در اثر تماس زياد با دنيا و امكانات مادي به لذت هاي دنيوي انس پيدا كرده اگر بخواهد نماز بخواند بسيار سخت خواهد بود. قرآن كريم مي فرمايد: و انها لكبيره الا علي الخاشعين. نماز خواندن سخت است مگر براي كساني كه در برابر خدا خاشع و فروتن هستند و در مسير انس و عبوديت حق قرار دارند.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند چراغ ها و پمپ بنزين هايي است كه در مسيرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان نور و انرژي مي دهد تا از راه خود به سوي كمال و قرب الهي و رشد و تعالي باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسير زندگى، گوهر عبوديت خويش را در برابر ذات لايزال احديت به فراموشى خواهد سپرد و در نتيجه از كمال خويش باز خواهد ماند. از همين رو، تمامى پيامبران الهى و كتابهاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت كردهاند. كسي كه نماز نمي خواند رابطه اي با منبع نور و قدرت هستي ندارد و در نتيجه ضعيف و تاريك خواهد شد و توان زندگي اش كم خواهد گشت. آنچه گفته شد، تنها اشارهاى كوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سياسى و... داراى حكمتهاى عميقى است.
نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح يكرنگى در بين آنان است؛ چرا كه همه آنان به يك مشكل و به سمت يك قبله نماز مىگذارند و اين موضوع، پيامدهاى ارزندهاى خواهد داشت.
آنچه زيبايي و حُسن و خير است، در نماز سفره اي است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز براي بندگانش باز ميکند و بر سر اين سفره انواع و اقسام غذاهاي لذيذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالي خود از آن بهره مند ميشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي که هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: «پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امکان پذير است»، (3)يعني علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احياي دين هم هست هم چنين نماز رابطه بنده با خداست و طبيعي است که بنده آن را به جا مي آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي ميباشد. رکوع و سجود و تسبيح و تحميد و دعا و تکبير و سلام و خلاصه همة زيبايي ها در نماز است. با اين همه اگر نماز به طور صحيح و کامل با حفظ شرايط و آداب خوانده شود، جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد: «إنّ الصلاة تنهي عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(4) نماز اگر با مقدمات و تعقيبات همراه باشد، انسان را به اوج معنويت ميرساند. اذان با آن محتواي زيبا دل را مي نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبي(ص) زيباترين جلوة عبادت و همدلي و يکرنگي و صفا و صميميت است. پيامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است.(5) در آيات قرآن و از طريق پيامبر و پيشوايان دينى نيز تنها بخشى از آثار و حکمتهاى نماز و عبادت بيان شده است.
با توجه به آيات و روايات در اين زمينه، برخى از آثار و حکمتها چنين است:
1 - قرب معنوى
يکى از آثار بسيار مهم نماز قرب به خداوند است. اين اثر روح عبادت و نماز را تشکيل مىدهد و يکى از آيات قرآن هدف آفرينش انسان عبادت بيان شده است (6) که حکايت گر بعد معنوى نماز و اهميت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى (7)، نماز وسيله تقرب هر پرهيز کارى به خداوند است». در برخى از روايات از نماز به عنوان
معراج مؤمن ياد شده که اشاره به آثار معنوى آن مىباشد. انسان مومن از طريق نماز با خداي بزرگ انس مي گيرد و هر چه انس اش به خداوند قوي تر مي شود از دنيا و لذت هاي آن فاصله مي گيرد و از بدي ها دور و به خداوند كه منبع تمام خوبي ها است نزديك مي گردد. تمامي انبياي الهي آمده اند تا از طريق عبادت به انسان كمك كنند كه با خداوند انس بگيرد و فريب دنيا و شيطان را نخورد و اسير لذت هاي دنيوي نشود.
2 - ياد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى(8)، نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى».
يکى از نويسندگان در تفسير اين آيه مىنويسد: «روح واساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است»(9) ذکر و ياد خداوند نقش تعيين کننده در آرامش روانى دارد.
نماز به عنوان ذکر خدا به انسانهاى نماز گذار آرامش مىدهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان است».
3 - عامل باز دارنده از گناه
يکى از آثار مهم نماز جلوگير از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(11).
طبيعت نماز از آن جا که انسان را به ياد خدا نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مىايستد و تکبير مىگويد، خدا را از همه چيز بالاتر مىشمرد... بدون شک در قلب و روح چنين انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پيدا مىشود...»(12)
4 - گناه زدايى
يکى از آثار بسيار مهم نماز گناه زدايى است. نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(13). پيامبر(ص) از ياران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه يکى از شما نهرى از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهيد، آيا چيزى از آلودگى و کثافت در بدن او مىماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:
نماز درست هماننداين آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مىخواند، گناهانى که در ميان دو نماز انجام شده است، از بين مىرود.»(14)
5 - غفلت زدايى
بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىکند و هشدار مىدهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مىسازد... و اين نعمت بزرگى است که انسان وسيلهاى در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بيدار باش گويد.(15)
6 - تکبر زدايى
يکى از عوامل مهم تکبر زدايى نماز است، زيرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشانى بر خاک در برابر خدا مىگذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبيند، از اين رو پردههاى غرور و خودخواهى را کنار مىزند. از اين رو على(ع) بعد از بيان فلسفه عبادت، يکى از آثار نماز 1 - تکبر زدايى بيان نمود: «خداوند
ايمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(16).
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزايش مىدهد و نتيجه آن پرورش فضايل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار ديوار طبيعت بيرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند و با فرشتگان همصدا مىشود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مىداند.
8 - همگرايى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودى نماز محسوب مىشودند، يکى از آثار مهم اجتماعى و سياسى نماز، همگرايى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمايش مىگذارد زيرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سياسى و اجتماعى جهان آگاهى پيدا مىکنند
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روى استخفاف يا انکار ترک کند، خداوند او را پريشان مىکند و به کار او برکت نمىدهد. بدانيد نماز او قبول نمىشود، بدانيد زکات او قبول نمىشود، بدانيد حج او قبول نمىشود،..، تا از اين کار توبه کند...»(18).
9 - نفى طاغوت و ايستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نمايد در مقابل او سر تعظيم و تسليم فرود آورد، هر چه غير خداوند است، براى او حقير و کوچک مىشود و کسى نمىتواند با ظلم و ستم بر او چيره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسليم فرود نمىآورد و با طاغوت کنار نمىآيد. خداوند اين مسئله را يکى از اهداف بعثت پيامبر(ص) دانسته است: «و در ميان هر امتى، پيامبرى را مبعوث کرديم تا خداوند را عبادت نماييد و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهيز کنيد.(19)
پى نوشتها:
1- نور (24) آيه 41.
2- اسراء (17) آية 44.
3پ- غلامعلي نعيم آبادي، نماز زيباترين الگويپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرايع، ج 2، ص 10.
4 - عنکبوت (29) آية 45.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 141
6- - ذاريات(51)، آيه 56.
7- نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسير نمونه، ج 16، ص 292.
8 - طه(20)، آيه 14.
9 - تفسير نمونه، ج 16، ص 289.
10 - رعد(13)، آيه 28.
11- عنکبوت (29)، آيه 45.
12 - تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
13 - همان، ص 290.
14 - وسايل الشيعه، ج 3، ص 7.
15 - تفسير نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
16 - نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
17 - جمعه (62) آيهى 9، تفسير نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18 - وسايل الشيعه، ج 5، ص 7.
19 - نحل (16)، آيه 36.