خاطرات نمازشهدا
نماز
اولين سؤال قيامت نماز است.
دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:خاطرات نمازشهدا, :: 15:3 ::  نويسنده : سيد علي حسيني

شهید شیرودی

شهيدخلبان علي اكبر شيرودي در كنار هليكوپتر جنگي‌اش ايستاده بوده و از خبرنگاران هر كدام به نوبت از او سؤال مي‌كردند.
خبرنگاري از كشور ژاپن آمده بود پرسيد: شما تا چه هنگام حاضريد بجنگيد؟
شيرودي خنديد. سرش را بالا گرفت و گفت: ‌ما براي خاك نمي‌جنگيم ما براي اسلام مي‌جنگيم. تا هر زمان كه اسلام درخطر باشد...)
اين را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حيران ايستادند. شيرودي آستين‌هايش را باا زد. چند نفر به زبان‌هاي مختلف از هم مي‌پرسيدند:‌كجا؟ خلبان شيرودي كجا مي‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده. خلبان شيرودي همانطور كه مي‌رفت برگشت. لبخندي زد و بلند گفت: (نماز! دارند اذان مي‌گويند...)


 

نوشته شده توسط لیلا

شهيد مسعود پتراكو


عمليات والفجر دو بود. منطقه‌اي بوديم كه قبلاً عراقي‌ها در آن مستقر بودند. و ما آنها را از آنجا بيرون كرده بوديم. به همين دليل موقعيت منطقه كاملاً دستشان بود. توي سنگر بسيار كوچكي بوديم سه نفري به سختي در آن جا گرفته بوديم.
زماني كه پاتك دشمن شروع شد، به علت آتش شديدشان ديگر نتوانستيم بيرون بيايئم. (شهيد مسعود پتراكو) از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت هم با ما بود. خمپاره‌ها تا جلوي سنگر مي‌خوردند و حتي گاهي تركش‌هايشان تا داخل سنگر مي‌آمد. به خاطر سقف كوتاه سنگر حتي نمي‌توانستيم بايستيم.
ظهر شده بود و آتش دشمن هنوز سنگين مي‌باريد. در اينكه بايد نماز سروقت خوانده شود هيچ مشكلي نداشتيم، اما حجم سنگر بسيار محدود بود. به همين خاطر بعد از تيّمم هر كس تنها نماز خواند. يعني چون نمي‌شد زياد تكان خورد، يك نفر نماز را نشسته مي‌خواند و دو نفر ديگر به هم فشرده گوشه سنگر مي‌نشستند تاآن يكي نمازش تمام شود. بعد نوبت ديگري مي‌شد با عنايت خدا آتش دشمن و تنگي جاي سنگر نتوانست جلوي نماز سر وقتمان را بگيرد.


 

نوشته شده توسط لیلا

شهید عباس حاجی زاده

او از همان سنين كودكى به نماز اول وقت اهميت مى داد و فضيلت نماز اول وقت را با هيچ چيز ديگر عوض نمى كرد. در دوران جوانى كه به ورزش ‍ كشتى مى رفت روزى براى انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتيم . مسابقات فينال بود، در ميان جمعيت به تماشا نشسته بودم كه چند نفر از رقيبان با هم مبارزه كردند. نوبت به عباس (۱) رسيد. چند بار نام او را براى مبارزه خواندند، امّا او حاضر نشد. تا اين كه دست رقيب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم مى گفتم : يعنى عباس كجا رفته ؟ در جستجوى او بودم نگاهم به او افتاد كه از درب سالن وارد مى شد. جلو رفتم و گفتم : كجا بودى ؟ اسمت را خواندند، نبودى ؟
گفت : وقت نماز بود، نماز از هر كارى برايم مهمتر است . رفته بودم نماز جماعت .
(۲)
۱- عباس حاجى زاده بعدها در يكى از عملياتها به فيض شهادت نائل آمد.
۲- ستارگان خاكى ، ص 219.


 

نوشته شده توسط لیلا

شهید جواد دل آذر

يك ماه از عمليات سخت و طاقت فرساى والفجر 8 مى گذشت . يك روز ساعتى از غروب گذشته ، جواد آقا آب از سر و رويش مى چكيد كه آمد پشت خاكريز. بى سيم چى او در حال نماز بود. گفت : ناصر جان ! اگر صداى بى سيم در آمد، جوابش را بده تا من نماز بگذارم .
- چشم آقا جواد!
نماز مغرب را به علت كوتاه بودن خاكريز نشسته خواند. من كنارش ‍ نشسته بودم و گوش به بى سيم داشتم . نماز عشاء را خواست شروع كند كه صداى بى سيم در آمد.
گفت : ناصر جوابش را بده .
و بعد خودش تكبيرة الاحرام را گفت . دو سه قدم بيشتر به طرف بى سيم برنداشته بودم كه ناگهان خمپاره اى وسط ما فرود آمد.و موج انفجارش مرا به گوشه اى پرت كرد. برخواستم و رفتم سراغ بى سيم . فرمانده لشكر - سردار حاج غلامرضا جعفرى - بود و جواد را مى خواست .
- آقا جواد مشغول نماز است .
- برو بهش بگو با من تماس بگيرد.
رفتم سراغ جواد، ديدم نيست . گفتم : اينكه الان داشت نماز عشاء مى خواند! گوشى را برداشتم و گفتم :
- آقاى جعفرى ! جواد آقا نيست ، نمى دانم كجا رفته .
- هرجا كه هست پيدايش كن !
دوباره شروع كردم به جستجو در آن حوالى . سمت چپ و راست خاكريز را ديدم . يكباره يك سياهى در آن تاريكى شب توجهم را جلب كرد. خم شدم روى سينه خاكريز، خداى من ، جواد آقا! غرق در خون بود و... بغض سنگين ناباورى گلويم را فشرد و سراسيمه به طرف بى سيم رفتم و گريه آلود گفتم :
- حاجى ! منتظر جواد نمانيد، رفته پيش بنيادى !
ايشان ناباورانه گفت !:
- پيش بنيادى يعنى چه ؟
هق هق گريه ام بلندتر شده .
- موقعيت بنيادى كه مفهوم است ؟!
- پس بمان من آمدم !
سردار جعفرى سراسيمه خودش را رساند. امّا پيكر جواد آقا دل آذر (فرمانده عمليات لشكر 17 على بن ابيطالب ) را ياران داغدارش چونان گوهرى گرانبها بر سر و دست برده بودند. و او در نماز به معراج حقيقى سفر كرده بود.

علمدار سر فراز، ص 123.


 

نوشته شده توسط لیلا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

اولين سؤال قيامت نماز است.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نماز و آدرس ali1505.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 309
بازدید کل : 98566
تعداد مطالب : 117
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

دایرکتوری افسران ارزشی اوقات شرعی

”چهارمین